شيطانپرستا

يكي از مجروحين خيزش انقلابي اخير خطاب به كسي ك بهش تير ميزد نوشت:

تو كه ديدي من غرق در خون توي خاك افتاده ام؛ چرا يكي ديكه هم به شكمم زدي!؟

اينه مرام شون

يه مشت اهريمنِ شيطانپرست كه ادعا مومني شون كون زمينو پاره كرده

خوشحال از به قتل رسوندن مردم سر عقايد

عقايد هر نامي كه بگيره بي اصالته

اي شيطان پوچ پرست:

وقتي فرمان از بخش موهوم پرست مغزت ميگيري؛ ميشي داعشي ميشي سركوبگر ميشي اوني كه به هموطن غرق در خونش تير خلاص ميزنه

اي مزدوران بي قدر

الهي كه نباشيد

كاري كردين منه زن وقتي جنس مونث ميبينم گاردي از حس ( محافظت ازش) بهم دست ميده؛ تو ذهنم مترصد فرصتي ام خشم و تنفرم رو به حمايت از مردم نجيب مظلوم ام نشون بدم

بعد از اينكه احساس كردين خدا يا ملك الموت يا عززاييل هستين و جان مردم رو ازشون گرفتين ميرين خونه به خونوادتون عشق ميورزين و احيانا تو نماز يا تفكراتتون خودتونو زاهد و عابد ميدونين؟

كاش نبوديد تا خاور ميانه هم مث ساير بلاد كفر رنگ ثبات و آسايش رو ميديد

بر پدران و مادراني كه شما رو پرورندن تا ابد لعن

حقيقت اونيه كه براي من ساكن در ايران با افراد ساكن در همه جاي زمين يكسان بشه

بقيه ش لوس بازي و ادا و نقص عقل و قصور تربيته

چارچوباي مزخرفتون مال قوم وحوش هزاران سال قبل بوده نه حالا

درست و غلط معلومه و بين بشريت مشتركه

نريد سر لوس بازي و چسمغزي زندگي اي كه خدا ب انسان بخشيده شما تفاله ها ازشون سلب كنيد

منو باش به كي دارم ميگم

اوني كه مواجب بگيره شرفشو سر چس تومن فروخته مغزشو شيطان براش كاييده كه ....

دلمون رو خون نكنين

آخرش هم من هم مردم هم شيطان هم شما اسير دو متر گور ايم

من

احساس بدي نسبت ب خودم دارم

همونجور ك تو اين وبلاگ نميتونم خودمو كنترل كنم و تو اين مملكته گه ميام و ؛ افكارمو ميگم ؛ تو زندگي واقعيمم بدون اينكه حرفامو سبك سنگين كنم نظرمو ميگم ؛ از نظر همه من بي سياستم

من اصلا نميدونم سياست داشتن و از صافي رد دادن حرفا ؛ چجوريه ! احساس ميكنم واقعا عقلم نميرسه

يكي اسم اين خصلتمو ميذاره خلوص و از اخلاقم خوشش مياد

يكي اسمشو ميذاره سبك سر يا بي تربيت و از من بدش مياد

ميدونين چرا ميگم اعتماد بنفسم بالاس؟ چون قُدَم

چون چيزي يا كسي ك ناراحتم كنه رو كمتر از خودم ميدونم و بخاطر همينه تا حالا تلاشي برا رفع مشكل بي سياستي م نكردم

چرا وقتي طرف از من ميپرسه مثلا بچه ات اخلاقش يا درسش چطوره؟حتمن قسمتهاي تاريك اخلاق يا درسش رو ميگم

صحبته اينكه مسائل بچه رو نبايد گفت چون ب روحيه ش آسيب ميزنه ؛ نيست

اين يه مثال بود

چرا وقتي طرف ميگه چرا دير رسيدي سر قرار ميگم : زير پتو دراز كشيده بودم عشقم نميكشيد از زير پتو درام؟

منظورم اينه وقتي طرف سوالي از من ميكنه قطعا سوالش رو راست حسيني جواب ميدم

عقلم نميرسه

اين اخلاقم تو نوشتار و تئوري و شعار خيلي خوبه

در عمل خيلي جاها سوتي ميدم خيلي جاها بي ادبي ميكنم خيلي جاها سبك ب حساب ميام در حاليكه فرد مقابل ب لحاظ موقعيتي تو شرايطي نيس كه نياز باشه كامل و راست بدونه

شايد اين وسط فقط چاشني طنز باعثه محبوب يه عده باشم

وگرنه مشكل اينه عقلم نميرسه كجا راستشو دقيق نگم

من از اين موضوع در عذابم و تدبيري نيس