بحث داغ با حجي

ساخت وبلاگ

بين خونواده مادريم احترام زيادي هست

يكي از اعضا ؛ اسم شو ميذارم مثلا ( حجي) حاجي نيست حجي ميخوانمش

واقعا دوسش دارم واقعا واقعا

تو مهموني ؛ خودش بحث رو شروع كرد

اعضاي ديگه ي فاميل ؛ جواب اون رو با كلمات و جملاتي ميدادن كه يه وقت به تريپ قباش برنخوره

از افعال مجهول عليه شخص مجهول غايب استفاده ميكردن كه يه وقت حجي جونشون مكدر نشه

من اصلا محافظه كاري بلد نيستم عيبه يا حُسنِ ؛ يا هر چي، من همين كوفت هستم و چون در اين خصلت ايرادي نميبينم به كارم ادامه ميدم

بحث خيلي خيلي زياد بود و چون جواب همه ي بهونه هاي مزخرفشو ؛ ب درستي دادم ؛ ميزد ب صحراي كربلا و در نهايتم هوچي گري دراورد

اول لب شو گاز ميگرفت ميگفت : واي واي نُچ نُچ مردم فحش ميدن ؛ فحشاي ركيك ؛؛؛ در فرهنگ ما در عُرف ما فحش بده فحش جيزّه

آنچنان اينا رو خر ميكنن واقعا واقعا واقعا جنايتهايي ك ميبينن و ميشنون رو خودشونو كور نگه ميدارن

از عمد

ميدونين چرا؟

چون دلشون ميخاد جيره اي ك از اون جاها ميخورن؛ حلال و صحيح بوده باشه

تف بر تو حجي تف لعنت خدا بر تو كه شغل اصلي ديگه اي داري و بخاطر حقوق و جيره اي كه در واقع نياز اصليت نيست و فقط يه مكمل محسوب ميشه چشم و مغزت رو فروختي ارزون فروختي حجي

عزتت رفت

خودش ميگه فك ميكني اون جوونايي ك شبا ميارن برا دفاع از امنيت شبي چقد ميگيرن يه چندره غاز

احتمالا شبي دويست سيصد!

شاكيه ميگه من عضو اون نهادي ك فكر ميكني نيستم

خونه ي ما نزديك اون نهاد هست

چندين بار ماشين حجي رو دم اون نهاد ديدم و كلي تو جمع ها خنديدم و بهشون گفتم و خنديديم

اونم ك حاشا ميكرد

ميگه اگه عضو نهادم پس چرا برا پسرم شغل دولتي نتونستم بگيرم؛ گفتم تمام تلاش تو كردي ؛ همه رو هم ديدي وعده وعيدشم گرفتي اما نشد ؛ خودت و پسرت همه جا اينها رو گفتيد من ك علم غيب ندارم،،،، نشد چون چه بسيار پسرانِ پدرهاي عضو اون نهاد ك مث شمان

فلاني مرده بود خودت گفتي ده بيست تا كارت بمن بدين براي همكاراي فلان نهاد دعوت كنم

اصلا برا چي عضو نهادي هستي كه از ابرازش خجالت ميكشي يا ميترسي

بازم حاشا كرد و مثل زنهايي ك ميخان بزور از عروس يا خونواده شوهرشون ايراد بتراشن ننه من غريبم بازي دراورد تا جمع رو تحت تاثير قرار بده

شعر نوحه ي ( بيزارم از دين شما ) رو با خنده چند دور خوندم؛ و بهش گفتم تا زماني كه پلشت ها سر كار هستن اگر من مُردم هيچ آيين اي رو اجرا نكنين ؛ منو كفن نكنين نماز ميت نخونين حتي طلب آمرزش نكنين

اين حرف رو مثل بازجو ها بولد كرد و شروع ب نچ نچ و هوچي گري كرد كه واي ددم واي ؛؛؛؛ بقيه شو نميگم طولاني و مزخرفه

داغ كردم گفتم من جلو بيست نفر اين جملات رو گفتم فقط تو چون منفعتت نيست از توش ناحقي مسلك من و حقانيت مسلك خودتو دراوردي درست عين بازجوهاي اعتراف اجباري بگير

چرا يه نفر ديگه اين برداشت سمي رو نكرد

در اصطلاح شمالي داريم : شِ وَري گِج

يعني گيج به سمت منفعت خودش!!!!!

صحبت طولاني بود از هر دري گفت و گفتم

نهايتا رسيديم ب اينجا ك گفتم پنج تا از مزاياي وضع كنوني رو نام ببر

نتونست بگه

فقط و فقط و فقط گفت : آيا ميدوني قبل انقلاب نرخ مرگ نوزاد چقدر بود الان چقدر شده

اين توسعه است

گفتم توسعه تعريف علمي جهاني خودش رو در واحد زمان داره المانهاي تعريف شده اي ك تو مراكز اقتصادي هست ايران از شيب توسعه خيلي عقبه ، ايران قديم رتبه يك توسعه منطقه رو داشت با همون نوخ مرگ و مير نوزاد حتي ! الان رتبه چنده؟

بازم مغلطه بازي كرد

بهش گفتم درسته تو بعد از انقلاب كارمند شدي اما اين مقوله از پتانسيل هاي قبلي بود ايران قبل انقلاب نرخ بيكاريش صفر بود اما الان نرخ اشتغالش نزديك ب صفره

شما ك مملكت رو دست گرفتين چرا اينهمه سال آباداني نكردين

چرت و پرت رديف كرد كه آي شما الان ماشين دارين قديم ماشين نداشتن رفاه نداشتن هيچي نداشتن تو خونه عروسي ميگرفتن الان تالار .....

با خونسردي گفتم جواب اينها رو در زمينه ي توسعه تو جملات قبلي بهت دادم ميخاي حاشا كني بكن

آها يكي هست ك من طرفدارشم همه تونم ميدونين بزرگترين آلترناتيو رو ميگم ؛ جداي از اينكه شما خوشتون بياد يا نياد ؛ حجي در مذمت اون شخص گفت :( آيا ميتوني ادعا كني اون فلاني در زندگيش خطايي مرتكب نشده باشه)) خنده م گرفت

واقعا هيچ اتهامي ندارن بهش بزنن فلسفي ميشن اين موارد

نميخام از علاقه شخصي م دفاع كنم فقط قدرت استدلال خودش و اربابانش

كاملا ( شِ وَري گِج)

غير از اون شخص ؛ نادر شاه رو مثال زدم

حكومت نادر در ابتدا با فتوحات زياد همراه بود و در انتها ديكتاتور شد ديگه

گفتم : اين بدبخت بيچاره هاي مواجب بگير ك ميگي شبي دويست سيصد تومن مگيرن ك بر معترضين بتازن يه ارباب لايق مثل نادر شاه ندارن كه خودش صف اول ميدان رزم شمشير ميكشيد ؛ درسته كه فالوئر مسلكي و عبد و سرباز اين خر و اون خر شدن صحيح نيست ولي لاقل واسه كسي ميمردن كه ب عملش ايمان داشت ؛ آدم ميخاد اشتباه كنه هم دنبال اين جور آدما تن ب اشتباه بده اما فرزندان فلاني و بيساري كجان؟ خزيدن تو خونه كه جوونه مردم بره ميدان رزم

ميدوني چه مثالي زد؟ چمران شهيد نشد؟؟؟ بهشتي شهيد نشد؟

فك ميكنه ما خريم

گفتم بهشتي مگه ترور نشد؟؟ ترور چه ربطي ب ميدان مبارزه داره

چمران پسر كدوم مسئول بود،؟ خودش يه مسئول رده مياني بود

متوجه ي منظورم از نادر شاه و پسراش نشدي يا برات نميصرفه

خوده تو چرا پسراتو شبا نميفرستي برن برا سركوب معترضين

باز هوچي گري و مغلطه

كه بمن ميگه تو چرا نميري برا اعتراض؟

گفتم مبارزه سرباز مسلح ميخاد نه منه بيدفاع

منظورمو ك فهميد

مُرد از خشممممممممم

گفت راه اعتراض اين خيابون رفتنا نيس

گفتم : شما بگيد چيه

مغلطه بازي دراورد ك نماينده ها طرح بدن لايحه بدن

گفتم نماينده ها؟ نكنه فك ميكني كسي ك شوراي چي چي تاييد بايد بكنه نماينده هستن؟ يه مواجب بگيرن كه فقط برا فيش حقوقي و برا وام كلان و بگير و ببند و بخور بخور رفتن مثال عيني شو براش زدم فلاني .....

گفت مردم شلوغ بازي درميارن ؛ نبايد و ،،،،

گفتم سال هشتاد و هشت راه پيمايي سكوت كردن چه گلي ب سر خواست مردم زدن؟

لال شد فك نميكرد يادم باشه ب روش بيارم

گفت : اگر فلاني ( يكي از عزيزان) مورد حمله مردم معترض قرار بگيره چه حالي ميشي؟ خوشت مياد ؟ دوست داري؟ بازم از شلوغي حمايت ميكني؟

دقيقا منظورشو فهميدم ك احتمالا خودشو داره ميگه

گفتم فلاني كه سهلِ اگر پسر من جلو عدالت خواهي بايسته بايد مجازات بشه

مرد از خشم

شروع كرد ننه من غريبم كه آي شما بمن توهين كردين

يجوري جمع رو دست گرفت ياد زن حجي افتادم مواقعي كه ميخاد هياهو كنه صداش بالا ميده يك بند حرف ميزنه ك مزخرفات خودش فقط شنيده شه ؛ وقتي شروع ب ( شما بمن توهين كردين ) كرد گفتم چه توهيني؟ گفت ب ارزش هام

گفتم تا روز موعود بندو آب نميدم؛در جامعه تون احترام ب عقايدمون رو نديديم ك ياد بگيريم و با اين ورژن پوسيده نخ نما تو هزار خم تون نميفتم

ديگه جمع رو تو سرصداش با يه خدافظي كوتاه ترك كردم اومدم تو حياط نشستم

چون حجي شروع ب هوچي گري كرده بود همه فاميل نازشو كشيدن و بي ادبي منو محكوم كردن اينم شانس ما

پسر حجي تو جمع بود دلم براش كباب شد ك از همچين عقايد پدرش خجالت زده شد

با اين حال

دريغ از ذره اي قانع شدن

براي بار هزارم ب اين نتيجه رسيدم دو عقيده هرگز همديگه رو قانع نميكنن و چون شروع كننده ي بحث خوده حجي بود اين گنداب اون شب ساخته دست خودش بود

نگم ك از اون شب ب بعد كل فاميل مادريم بخاطر اينكه از افعال مجهول استفاده نكردم و به چس دون حجي برخورد؛ منو سيبل انتقادات خودشون قرار دادن

مهجور شدم

و ملالي نيست

ب خودم مي بالم

با اينكه حجي از محبوب ترين شخصيتهاي زندگي من بوده ؛ از اينكه ب كون حجي برخورده ؛از اينكه يك نسل از حجي كوچيكترم

واقعا خوشحال نيستم

اما حق اش بود

قسم ميخورم تا روز موعود حتي اگر صد سال هم طول بكشه تو دلم نميبخشمش

چون ميشناسمش ك توي زندگي شخصي چقدر منطقي هست ميتونم بگم اين حجم از ناديده گرفتن و ناشنيده گرفتن فقط بخاطر اين ميتونه باشه كه ((((( دلش ميخاد)))))((((دوست داره و اميد داره)))؛ كه جيره اي ك دريافت ميكنه حلال بوده باشه

بخاطر اين اميد و علاقه كور و كر شده

حسابش با برادرشوهر الاغم فرق ميكنه برادر شوهرم اگر فلان و بيساره كلاً در همه ي زندگيش نادرست نافرمان و بازنده هست

از هر طيفي باشن اكسيژن طبيعت حروم جونشون

كاش بعد از روز موعود هايده مجدد زنده ميشد

لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 13:38