مادرشوهرم دیروز ظهر اومد خونه ما
امروز بعدازظهر رفت
خیلی یواشکی طوری اومد ک پدرشوهرم نفهمه اینجاس نیاد خون ب پا نکنه
براش نزدیکای خونه ی خواهرش اپارتمان اجاره کردن دارن براش جهاز هم میخرن البته اکثرا لوازم دست دوم
از دیروز اومد یکسرررررررررررررررررررره بی وقققققققققققفه حرف زد
انقدم آروم و با طمانینه حرف میزنه....ي موضوعو ميخاد بگه از سالها پيش ش شروع ميكنه
ي چي بگم ته شو بخونين ، اينكع از صب كي پاشد صبونه چي خورد رو ميگه
اينكه شكمش عايا كار كرد نكردو ميگه
حتي
حتي
حتي
مقدار حجمي ك ريدُ هم ميگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونوقت من ميگم اين جلو پسراي نرّه غولش تعريف ميكنه ميگه مثلا ديشب شوهرم منو ......
شما هي ميگين : نه امكان نداره بگه لحظه ها عریانند...
برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 36