امروز اتفاقي مامانمو تو خيابون ديدم تنها بود
حالا اينكه زير بارون برا خريدن يه كاموا برا عروسمون تنها رفته بود بيرون بماند لحظه ها عریانند...
برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 21 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 16:04