تلخنامه کرونا

ساخت وبلاگ

تف بر این سال میمون 99 کرونایی...تففففففففف

چرا این جماعتِ  عالمِ دهر  که دور و بر من هستن فکر میکنن با پیروی از آیین های صیقل دادن ضمیر؛  و پرواز روح به یقین هایی میرسند راهگشا؟؟؟؟؟شاید یه چیزایی حس کنن ولی همش بیخآصیت و بی فایده , کم خام شدین؟؟چرا اصرار دارین باز خام شین؟؟؟ پیج هورسکوپ راشل روی اقیانوسها نور و عشق میفرسته که حال زمین خوب شه.اصلا نور و عشق فرستادن چیه؟مغلطه و بازیِ..شاه نعمت الله گفته بود چهل سال که رد شده..چی از این مریضی مهم تر؟چرا باباوانگا و خر و سگای دیگه نگفته بودن؟؟؟.همینطور همه ی مناسک دیگه؟..هیچکدومشون جوووواااااببببب نمیده...این مسخره بازیا یه ترفنده برا اینکه به ضرب زورِ باورهای خودتون؛ امیدوارتون کنه...از اینجور امیدواری های کاذب براتون نون و آب در نمیاد.حل مساله در نمیاد.درمان ویروس درنمیاد....یه یابویی میگه:(ری استارتی ها کرونا نمیگیرن) اون که دیوانه است شکی نیست یه سری مغز فندقی طرفدار دو آتیشه اش هستن...بنظر من اپوزوسیونی که دست به سینه پشت رسانه میشینه وق وق میکنه و مردم رو میفرسته تو جلو تفنگ؛ پلیدِ

خیلی لجم میگیره...داداشی یالقوزم میگیره شمع آب میکنه سه تار میذاره دم دستش...پرواز روح میکنه...میگم چرا؟میگه شما ها در نمی یابید!

خب ببم چان چیزی که محاسبه نمیشه؛ حس نمیشه ؛ما درنمی یابیم ,که یعنی بی خاصیت

حالا این هنوز بچه است میطلبه با آزمون خطا تست کنه تا ب نتیجه برسه

ننم طرفدارشه آی لجم در میاااااادددددددد...ما رو  با وضو شیر میداد که آدم خوبی بشیم...الان من و داداشم مثل همه یه خورده خوبیم یه خورده بد...

ننم با بغض میگه: یادت رفته خودت میگفتی که: بخاطر زیارت عاشوراهایی که خوندی خوب دانشگاه قبول شدی؟؟میگم: ضریبش تو کنکور چند بود؟ 

منم خنگ بودم یا هستم میدونید که من یک سال یا دو سال درمیون میرم فالگیر برا اینکه تو فلاکتام یه جهت فکری ای بهم بده یه امیدی بهم تزریق کنه...آخه قیافه ی من شبیه مهربوناس.فالگیرا از دم بهم چیزای خوب میگن....ولی در نمیاد...کااااااار نمیکنهههههههههههههه....بازیِ

انقده بابته این مریضی اعصابم خورده شبا خوابم نمیره هر شب با گریه میخوابم ...حبه هم که کم خواب از هشت صبح بیدار میشه...هلاک شدم از کم خوابی.... اگه من یا علی یا هر دو بمیریم بچه چی میشه؟؟بچه دلش ما رو بخاد چی؟

..امروز  علایم آنفولانزا دارم.بدحالم.گفتم بیام یه تلخنامه بنویسم ....

منم به همه امید میدم .پسردایی محبوبم داره از غصه دق میکنه.با اون میگم و میخنذم(تو تلگرام)

اما از همه گروههای فامیلی و دوستانه م لفت دادم.نمیدونم چرا...نمیدونم چرا وقتی یکی تو گروه میگه:(این مریضی هم تموم میشه و میره)دیوونه میشم..از سال 96 ببعد جوک نمیخونم....کامم تلخه .وقتی مامانم چند خط نیایش تایپ میکنه ؛ دلم میخاد نعره گوشخراش بکشم...نمیتونم هیچ کسی رو تحمل کنم.وصیتنامه مو نوشتم...از دیدن فقر و گرسنگی کارگرها و روز مزدها دلم میره

سال گندی در پیشِ...هر کی هم داروشو کشف میکنه میگه تا به تولید برسه ماهها زمان میبره.یقینا داروشم اینجا دیر میاد و  گیر نمیاد تا قیمت کله ی پدر جدشون بدن.

امسال  محکومیم به زجر و قحطی و فقر و مرگ

 

 

لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 212 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:52