کرونا در مجلس ختم

ساخت وبلاگ

یه باری در عهد جبارسینک  برا نهار خونه ی عموی مامانم  دعوت شده بودیم .یه جمع 14-15 نفره.غروبش و فرداش همه از دم مریض شدیم یادمه منم دو روز تب و لرز داشتم سگ لرز میزدم تو تابستون.عمو و زن عموی مامانم یه شرمندگی ای کشیدن که بعد از بهبود, بطور رسمی منزل مهمانانشون شرفیاب شدن برا عذر خواهی...در حالیکه هیچ عمدی در میون نبوده.

اینم بگم من دیدم دخترشون سبزی رو یه دور فقط شسته بود اما تا امروز که 579 سال ازون روز میگذره اصلا نگفته بودم....شمیم این جور باوقار کج دیده بودین؟؟

 

حالا یه پیرمرد فرتوت هشتاد ساله بعد از یکسال زمین گیر بودن و پوشک شدن,,فوت شده..تشیع جنازه نمیشه نکرد...ولی بازماندگان صاحب عزا چنااااان الاااااغ هستن تو این کرونا بازار با وضعیت مالی فراضعیف هم مجلس سوم میگیرن هم مجلس هفتم.....آخه خررررر اگه چند نفر از مهموناتون بخاطر این ویروس از مجلس شما کله پا شن ؛ جواب مردم رو چی میخایین بدین؟؟؟؟چقد آخه اُلاخ...با اینکه علی بخاطر شغلش بشدت در معرض خطره ولی نمیتووووووونه  نره سرکار...ولی شما صاحب عزای عزیز شما که میتونید مجلس نگیرین؟؟شما ک میبینین عزراییل امسال داره دور و بر خونوادتون ملّغ میزنه ,,یا خوبه این بار عزراییل بیاد از مجلس پدر پیرتون باز بزنه یکی از جوونای خودتونو ناک اُد کنه ؟؟

اوف اموووون.مجلس فردا رو باااااید برم

دیگه اگه بعد عید آپ نکردم فاتحه ای نثار روح بی فتوحم کنین

من جای صاحب عزا بودم تو گروهها اعلام میکردم بخاطر شیوع ویروس ؛ پیامهای تسلیت شما دوستان را پذیراییم

 

نگرانی بزرگ من اینه که اگه من بمیرم قطعا نگهداری حبه به مامانم واگذار میشه...کی میخاد این بچه رو مهار کنه؟ خونشون پله داره هی تند تند بالا پایین میره میخوره زمین....کی جواب روزی میلیون بار سوالاشو در مورد مردن با بیتفاوتی مطلق بده...لابد بچمو ایدِولوژیک هم بار میارن....حبه استرسیه.اگه در مورد جهنم چیزی بهش بگن کابوس مبینیه............چطور با مساله کم خوابیش کنار میان؟ بچم لابد بعد ها فکر میکنه اگه من نمرده بودم چه محبت هایی که نثار وجودش نمیکردم نمیدونه بیشتر روزم دارم سرش داد میزنم ...لابد مامانم میخاد همون جور که تو بچگیم رنگ ب رنگ یقه اسکی تن ما میکرد و چقدم به این کارش هنوزم میباله ؛بره بازارو بگرده برا حبه هم یقه اسکی بخره تنش کنه بچم مث بچگیای من تو یقه اسکی خفه بشه..آخه کدوم خری گفته نپوشوندن قسمت پایین گلوی آدم باعث سرما خوردگی میشه ؟؟؟.لابد مامانم باز میخاد دمپایی جلو بسته تو حیاط پای بچم کنه  هنوز حس از برخورد پام به سوسک توی دمپاییم  حس لامسه ام دررررررررررررد میکنه

دمپایی جلو بسته ایستادگی نداره میخاد همش وقت بازی از پای بچم دراد ... هم پاش توش عرق میکنه پاش اون تو گل آلود میشه...بچگیام ما  محله ی پایین شهر میشستیم بخدا آرزوی همون دمپایی های معمولی بچه های کوچه که نیمه ی جلوییش کنده شده بود رو داشتم :(

لابد میخاد باز 22 بهمن ک میشه خونه تکونی کنه  بده کللللل ظرفای آشپزخونه رو حبه براش بشوره بعدش دو روز بچم مثل بچگیای مادرش تب و لرز کنه ...هشتک کودک کار :)

لابد میخاد برا بچم خوراکی نخره لقمه و ساندویچ بده بچم ببره مدرسه چه خفتی میکشیدم از این موضوووووع......آی خفت دونیم هنووووز درد میکنه

وای این بچه جز پلو سفید با کشمش و گوشت مرغ چیزی نمیخوره لابد میخاد ببندتش به کوکو سبزی و اسفناج.....هشتک گیاه خواری 

خوبیش اینه اصلا داد نمیزنه من هنوز ندیدم پدر مادرم داد بیداد کنن یا ما رو بزنن!مامانم میگه اخلاق گند تو (یعنی من) به عمه ام اینا رفته...راس میگه من هم قیافم هم اخلاقم خیلی شبیه خونواده ی اون عمه مه....خدا عمه مو بیامرزه.همه ی بچه هاش با هم قهرن...به داداشم میگم من به اونا رفتم خیلی مواظب برخوردات با من باش  وگرنه قهرررررررر

از مادر خودم خانم تر عاقل تر خونسرد تر درستکار تر هنوز هیچ کسی رو ندیدم.ازش ممنونم که خیلی خوبه.اما خواهش میکنم انقد اسفناج و کوکو سبزی و قورمه سبزی به خورد بچم نده

ولش کن باباااااااااااا حالا ک فکر میکنم   اصلا نمیرم هفتم یارو....نمی ارزه...بمونم حبه رو نگه دارم

اوایل سال ب علی گفتم  امسال سه نفر رفتنی ان : یکی مامان بزرگمه ,,یکی همین پیرمرد که فردا هفتمشه.یکی هم بابای شیما

یعنی علی دهنش وا میموند راجع به مردن مادربزرگم انقدر راحت حرف میزنممممم

دو مورد اول خیلی شیک و مجلسی رحل سفر بستن...این بابای چندش شیما بدجور داره به مردن مقاومت میکنه

..........................................................

لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 225 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 19:04