شمیم نامه

ساخت وبلاگ
گفته بودم ننم دوره دانشگاهش گرگان بود و اونجا کلی دوست و رفیق داره....خیلی اتفاقی مامانمم تو تعطیلات قبلی میخاس بره گرگان رفیق بازی...علی فهمید به بابام اس ام اس داد: افتخار میدید با هم بریم گرگان؟

یواشکی این ا س ام اسو خوندممم.یخورده خوشمم اومد.در حالی ک با من سگه هااا. ولی خب هنوز با دیگران خوبه

شب قبل از گرگان رفتن باز چسبید ب تی وی حبه رو اصلا تحویل نمیگرفت هی میومد تو دست و پای من نمیذاش ب کارای خونه برسم چن بار بلند رو به حبه گفتمبرو بغل پدر بشین با موبایلش بازی کن.که علی بشنوه دستورمو اطاعت کنه باز ک حبه میرفت سمتش حبه رو پس میزد گوشیشو نمیداد از اونطرف هم تلوزونو اشغال کرده بود بچه نمیتونست سی دی بذااره...دو سه ساعتی حبه رو سرگرم کردم دیدم نه..اینجوری نمیشه من بشینم و بسوزم و بسازممم.....علی هم جلو تی وی لنگای مبارکشو دراز کرده یه بالشت گذاشته زیر زانوی راستش یه بالش هم زیر پاشنه پاهاش.........رفتم مث یوز پلنگ بالشتا رو از زیر پاش لگد زدم پرت کردم یه ور سیم تی وی هم از برق کشیدم بعد فوری فررار کردم .پشت اپن اشپزخونه گارد گرفتم شروع کردم به گله

گفتمممم گفتممممم گفتمممممممم گفتمممممممممممممم مث مته رفتم رو مخششششش

میدونید ک غرغرام چیه گفتم تمبلی بی خاصیتی بچه دوستت نداره تو اضافه ای فقط بلدی مهمونی بری هرهر کنی همه پشتت حرف میزنن همونایی ک میبری رستوران کلی پول غذاشونو میدی(خالم اینا) میدونن تو نفله ای اگه به روت میخندن واسه اینه ک حکم دلقکشونو داری وگرنه هیشکی قبولت نداره اینهمه سن گرفتی به هیچ شعوری نرسیدی واسه من یه شاخه گل هزار تومنی نمیخری چه نیازی هس خاله اینا رو ببری رستوران به من یه کلمه حرف عادی نمیزنی چ برسه به احترام اونوقت به بابا م تو اس ام اس میگی: افتخار نمیدید با هم بریم گرگان.خب پدرسگ تو ک ازین حرفا بلدی یه دونه شو به من بزن انقد مث مرغ سرکنده حیرون نباشم....

کلی از این حرفااااا

یک کلمهههههههه جوابمو نداد کله شو کرد تو مبایل مشغول شد

ولی آی سبککککک شدمممممممم انقدر بعدش سبک شده بودم بعد از غرغرام دلم میخاس برم ماچش کنم

حیف ک تا دیروز با من قهر بودد

راستی خیلی وقته اسمش تو گوشیم سیو کردم: شوهر...تازگیا به درجه ای از ابتکار رسیدم ک بجای شوهر نوشتم: شوقهر ...خخخخخ....هر بار زنگ میزنه خندم میگیره.کلی هم جلو اسمش استیکر خنجر و شمشیر گذاشتم

فردای اون روز از سر کارش بدون سلام(!!!) بمن اس ام اس داد: بریم گرگان؟؟

من جواب ندادم و وقت رفتن ک شد گرفتم خوابیدم بفهمه من چقد وحشی ام.حالا از اونورم مامانم اینا هی زنگ میزدن الکی بهش گفتم من مریضم خودتون برین و به این گونه تعطیلاتمون به فاک رف

........................................

............................

بی شرفا انقد برام عزیزین بخاطرتون حبه رو گذاشتم خونه پیش ننه جانم.خودم اومدم کافی نت در محضر شما مومنین و مومنات

...............................................................

میدونم براتون سوال شده چرا علیرغم روانی بودن تتلو من ازش متنفر نیستم :)

:)

:)

چون واسه خوابوندن حبه در دوران وحشتناکه نوزدایش  تنها اهنگای جفنگ این بزرگوار بود ک واسه حبه میذاشتیم بفهمه دست روی دست بسیاره.....بعد از چند تا اهنگ دَمبَلَ چسون تند دیگه وقتی ب اهنگ تتلو میرسید این بچه جیغاش تموم شده بود و میخاس بخوابه.یه ارامشی بهم میده منو یاد اروم شدن حبه بعد از 14-15 ساعت جیغ مداوم میندازه....تو هال.تاریک زیر نور چراغ خواب///خدا این مردک احمق رو سالم نگه داره.درس عبرت جک و جاهلا کنه

............

میخام برم فالگیر پیش نسرین.پرنسس حتمن میشناسیش.قبلنا پیش ملیکا میرفتم انقد ادا داش بدم میومد.چهارشنبه ها راس ساعت ده گوشی روشن میشد باید وقت میگرفتیم.حالا میخان یه مشت اراجیف بگن اینهمه ادا چیه.هیچکدومشونم به نظر من بدرد نمیخورن .من میخام برم ب فکرم جهت بده.وگرنه خودم بلدم فال چایی بگیرم.تاروتم دارم.یه بار با ته مونده قورمه سبزی واسه دختر خالم فال گرفتم کلی زدم به هدف.یه بار واسه دختر برادرشوهرم وقتی 18 سالش بود فال گرفتم گفتم تو چقد زود ازدواج میکنی تو 20 سالگی شوعر کرد...بخدا پسر داییام خوشونو میکشن براشون فال بگیرم یه چیزایی  تو فالشون میبینم میگم دهنشون وا میمونه مثلا پسردایی شماره2 ببینیش فک میکنی چقد خنگه.بهش گفتم تو دوس دختر خارج از ایران داری ....درست بود.البته میگفت همینجا ک بودن دوس شدیم بعد دختتره رفت....فعالیت خودمو در این زمینه در پس کوچه های دوران دانشجویی شرو کردم /یعنی تو بابلسر ک بودیم تو هر کوچه ای یه فالگیر و دعا گر بود ما پیش کیا ک نرفته بودیم همشون کشک.

یعنی یکی تون بگه برا من فال بگیر چشاشو در میارم ...

................................................

خالم اینا رفتن مشهد هر چی شوخی جدی گفتم برامون زعفرون بیارین نیاورد در حالیکه من از مشهد برا همه سوغات زعفرون میارم  البت یه بسته 10-15 تومنیاآآآآ...چون سبک و کم جا و پر استفاده است.خسیس خسیس.حالا هی میاد میگه این بلوزو از فلون مغازه مارک خریدم فقططططط 90 تومن....یه شلوار کتون معمولی خریده با ذووووق میگه فقط 55 تومن....خو تو همین بازار ترکمنای خودمون ارزونتر میدنش

..........................

شیما بهم میگه با یه پسره تو اینستا دوس شدم اصرار داره قرار بذاریم توروخدا بیا بریم سر قرار؟میگم : چرا من بیام؟میگه: من میترسم اگه بخاد بی ناموسی کنه چی؟:) :) :) الان پسره بخاد بی ناموسی کنه من دقیقا باید چیکار کنم ؟؟؟؟؟بپرم وسط بی ناموسیاش شیمار و نگیره بخوره به من :) :) بهش میگم تنها کمکی ک از من برمیاد اینه که بهتون مکان اجاره بدم

والا...خرج خیلی زیاده درامدمون کمه.تو اتاق برن ساعتی صد تومن.خونه دربست ساعتی دویست تومن.سعی کن تاخیری ماخیری بهش بزنی بیشتر بمونین :) :)

خداااایااااا یه دختر 31 ساله هنوز از قرار گذاشتن وسط شهر میترسه....بیخود نیس مجرده.همیشه تو خونه.همیشه محتاط.همیشه عاقل.اینجوریام خوب نی

دنیا انقدررررر کوتاهه زندگی انقدر زود میگذره و تموم میشیم با رعایت چارچوب "حق الناس و وجدان و انچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند "ادم باید این چند صباحو خووووششششش باشه یه دوز پسل پیزوری چیه هنوز میترسه.بهش میگم تا هورمونات خشک نشده بجمبببب.بد میگم؟؟؟

......................

علی دیروز میگفت مرد احتیاج داره به تفریح و رفیق بازی بدون زنش...اصلا جوابشو ندادم .راه بازه جاده درازه....الحمدلله با اون مردک ک اینو دودی کرده بود قهره....به شکرانه ی الاهی بفقط من نیستم با هر کی جلو دستش بیاد با همه (قهر ) میکنه...حالا بره با دوستای قدیمیش.سرطان تلفن نمیگیره انقد به خر و سگ زنگ میزنه؟تشنه ی توجهِ.بعبارتی مهر طلب.چیزی ک من نقطه مقابلشم.حالا خیلی اخلاق داره مونده همه باهاش مهربون هم باشن.دو سوته میزنه به تیپ و تاپه طرف

دختر عمه وراجم از کریلا زنگ زد یه مغازه مارک پیدا کردم میخام برا حبه لباس مارک بخرم .این همه پول تلفن حروم کرد یه لباس فوق فوق فوق اشغالی مطمئنم بیشتر از 5 تومن نخریده...خو چسخل خانوم تو ک فقط ده هزار تومن پول تلفن حروم کردی.......اونجام یه مرد عراقی گه تر از خودش بهش گفت اُحبّکَ......دوز شدن میگه میخام تحقیق کنم ازدباج کنم برام چول بفرسته...والا مردای عراقی هم کم از مردای مفسد اینجا ندارن تا چشمشون به یه زن سفید مفید میفته که مسافره سریع فکر لالنگشون میفتن چون میدونن طرف مسافره و چن روز بیشتر اونجا نمیمونه ادب و احترام و ابروشونو در طبق اخلاص میذارن پشت پا به حرمت اون شهر و حرمتهای شخصی خانوادگی دینی اجتماعی میزنن فکر هرزه گری میفتن    ...خاکککک خااااااککککککک یعنی آآآآآآآآآآآآآک

................................

چند وقت دیگه  اولین سالگرد عمه جانم و 6مین سالگرد فرزند نازنینشه .دلم براش تنگ شده دلم برا خانومیش و سخاوتش و خنگولیش تنگ شده

زندگی کوتاهه.خوشحال باشین.من خوشحالمممم نگا به غرغرام نکنیم....دلم بازه

دو روز دیگه همه چی بسر میرسه وسط این دنیا میفتیم میمیریم میبینیم همش غصه خوردیم

منقلب شدم برم به علی اس عشقولانه بدم  ری اکشنش از طریق جراید کثیر الانتشار ب سمع و نظرتون میرسونمممممم

لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 446 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 16:56