پانتومیم

ساخت وبلاگ
فریال دوست جانمو یادتون میاد که چن وقت قبل شوخی شوخی زدیم شخصیت همو به گ ه کشوندیم....بعد گفته بودم اون کینه شتریه و میدونم تا ابدالآبدین با من قهر میمونه

ولی منه وامونده اصلا کینه ای نیستم نمیدونم چرا.بهش اس دادم و دوباره با هم دوس شدیم

با فریال اینا و یه سری دوستای دیگه مون قرار گذاشته بودیم بریم بیرون...در حال رفتن بودیم ک دوست2 زنگید ک داره خواهر بزرگشو میاره خواهرش معارف خونده میدونستم یه شوهر باشخصیت هم داره(برخلاف شوهرای بی شخصیت ما ) :) .تو دلم آتیش گرفتم گفتم ما داریم برا مسخره بازی میریم بیروم واااای کی حال داره تریپ شخصیت برداره.با بد و بیراه  رسیدیم به محل قرارمون.....

اولش کلی سنگین رنگین بازی ...ولی کم کم

پانتومیم بازی کردیم.گروه دخترا و گروه پسرا....

اینجوری بگممممم شرمو خوردیم حیا رو قی کردیم......کلی کلمات بد بد بهشون دادیم اجرا کنن

یعنی بگم خوب خوبه اش: خانه فساد و زن خراب بود.گِی و لِز هم گفتیم و شورترِش هم کردیم دیگه نگممممم

اونقدرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر خندیدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم قسم میخورم تو کل عمرم این قدر نخندیده بودم

میخندیدیم و خجالتم میکشیدیم ولی باز  بازی رو بی شرفانه تر میکردیم

باز اون سه تا آقای دیگه یه کم حیا ب خرج میدادن علی که دیگه هار شده بود راحت اجرا میکرد

ضعف رفتییییییییییییییییییییییم.....

جای همه خالی بیییییییییییییییینهایت خوش گذشت.

بعد از بازی ک اوضاع به حال عادی برگشت دیگه نمیتونستم تو چشمهای هم نیگا کنیم

.........................................................................................................

 

لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : پانتومیم,پانتومیم به انگلیسی, نویسنده : shamim123a بازدید : 284 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 20:46