ولی منه وامونده اصلا کینه ای نیستم نمیدونم چرا.بهش اس دادم و دوباره با هم دوس شدیم
با فریال اینا و یه سری دوستای دیگه مون قرار گذاشته بودیم بریم بیرون...در حال رفتن بودیم ک دوست2 زنگید ک داره خواهر بزرگشو میاره خواهرش معارف خونده میدونستم یه شوهر باشخصیت هم داره(برخلاف شوهرای بی شخصیت ما ) :) .تو دلم آتیش گرفتم گفتم ما داریم برا مسخره بازی میریم بیروم واااای کی حال داره تریپ شخصیت برداره.با بد و بیراه رسیدیم به محل قرارمون.....
اولش کلی سنگین رنگین بازی ...ولی کم کم
پانتومیم بازی کردیم.گروه دخترا و گروه پسرا....
اینجوری بگممممم شرمو خوردیم حیا رو قی کردیم......کلی کلمات بد بد بهشون دادیم اجرا کنن
یعنی بگم خوب خوبه اش: خانه فساد و زن خراب بود.گِی و لِز هم گفتیم و شورترِش هم کردیم دیگه نگممممم
اونقدرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر خندیدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم قسم میخورم تو کل عمرم این قدر نخندیده بودم
میخندیدیم و خجالتم میکشیدیم ولی باز بازی رو بی شرفانه تر میکردیم
باز اون سه تا آقای دیگه یه کم حیا ب خرج میدادن علی که دیگه هار شده بود راحت اجرا میکرد
ضعف رفتییییییییییییییییییییییم.....
جای همه خالی بیییییییییییییییینهایت خوش گذشت.
بعد از بازی ک اوضاع به حال عادی برگشت دیگه نمیتونستم تو چشمهای هم نیگا کنیم
.........................................................................................................
لحظه ها عریانند...
برچسب : پانتومیم,پانتومیم به انگلیسی, نویسنده : shamim123a بازدید : 284