شب يلدا ١٤٠٢

ساخت وبلاگ

شب جمعه شب يلدا بود ما هم از ظهر پنج شنبه تا بعدازظهر جمعه با كل خونواده علي اينجا توي يه خونه هتل مانند با هم يكجا بوديم

جمع خوب و خوشي بود و جاري مورد نظر هم بود

اسم جاري چاقچوليه رو جهت سهولت نگارش ميذارم ( زهرمار)!

لحظه اولي كه زهر مار رو ديدم فقط يه ( سلام خوبي) خشك گفتم اونم عادي جواب داد و ديگه تا نصفه شب هم كلام نشديم

كلي ب علي سفارش كرده بودم جلوي اين زهرمار خانم بچسبه به من، برام چايي بريزع برام ميوه پوست بگيره دستشو دورم بذاره ماچم كنه و اين كاراي چندش آور.....

لحظه ها عریانند...

ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 13:29