لحظه ها عریانند

متن مرتبط با «حبه نامه چیست» در سایت لحظه ها عریانند نوشته شده است

مسائل مدرسه ای حبه

  • هنوز شیش هفت روز نشده که از مدرسه رفتن حبه میگذرهمعلم امسالش با اینکه خیلی شیک و قشنگه ولی بشدت سختگیرههر روز از مدرسه برگردوندمش بچه ،تو ماشین گریه کرد خیلی اذیتهحبه تو مدرسه آروم و حرف گوش کن هست انتظار نداره وقتی بی نظما بی ادبی میکنن این هم بسوزه !! چون آرومه با بچه های بی ادب هم گروه میکنن که اونها هدایت بشن ولی اونا حبه رو آزار میدنمعلم هم هر روز یه سختگیری جدید و تهدید و لحن بد و این چیزاداشتم دق میکردم مادرای دیگه هم همه از دم شاکییکی تخم نکرد اقدامی بکنه تا اینکه من بصورت خصوصی معلم رو دیدموالا از ته دلم ، دلم میخواست جرش بدم کثافت الدنگ روتو زنیکه عن عصبی هستی غلط میکنی میای معلم میشیحالا با خودم فک کردم دیدم نکات منفی ای ک حبه تعریف میکرد انقدر زیاده که قطعا اگه ب معلمه همه رو بگم شخصیتش کن فن یکون میشه گفتم گاماس گاماساز اون طرف هم چون دست کم پنج شش مادر سمی داریم که بالخره یقه معلم رو خواهند گرفت و الم شنگه ب پا خواهند کرد دیگه بعد از مشورتهای متعدد با شخصیت والای خودم ،تصمیم گرفتم از در محبت وارد بشم و فقط یکی دو نقد رو بهش بگم تا ببینم چطور میشه وجود بچه و مصلحتش از من یه آدم متمدن ساختهوگرنه یا باید میرفتم مدرسه گریه میکردم که بچه م اذیته یا میرفتم انها را پاره پوره مینمودم که ما پول میدیم شما گه میل میکنین مهربانی نمیکنینمن تو مدرسه مادر محبوب کادر دفتری هستمتموم خشبناکی م رو قورت دارم و رفتم خ. مالی , ...ادامه مطلب

  • انتها نامه ی سال ۱۴۰۱

  • ققنوس از خاکستر متولد میشود ایرانُ پس ميگيريم, ...ادامه مطلب

  • تلخنامه کرونا

  • تف بر این سال میمون 99 کرونایی...تفففففففففچرا این جماعتِ  عالمِ دهر  که دور و بر من هستن فکر میکنن با پیروی از آیین های صیقل دادن ضمیر؛  و پرواز روح به یقین هایی میرسند راهگشا؟؟؟؟؟شاید یه چیزایی حس ک, ...ادامه مطلب

  • مالیخولیا نامه

  • روانی ام و کلی فکرم پخش و پلاساینجور وقتا که گم و منگ میشم باید همه فکرامو بنویسم تا تشخیص بتونم بدم کدوم فکرم سیاه نمایی ذهنمه و کدومش واقعی تره و کدومش راه داره و کدومشو باید بندازم دور...اما بخاطر , ...ادامه مطلب

  • تولد حبه.قهر و آشتی و بزن بکش های همیشگی

  • غیبت کبرا به سر امد.حبه لب تابو داغون کرده بود دربدر تعمیرگاه ارزون بودیم حالا دیگه درست شده تولد حبه خیلی محقرانه برگزار شد واسه تولدش یدونه ماشین فلزی دکوری خریدم.یه ذره عکسیدیم بعدها به بچه نشون بدیم سرش منت بذاریم :)دلم طاقت نداد این نشد وضع خودم یه پولی داشتم .یخورده هزینه کردم با چن تا از جوونای فامیلمون یه جشن کوشوولو زنونه تو خونمون گرفتیم.خیلیییییی خوش گذشت .واقعا عالی گذشت.ساندویچ همبرگر خریدم دادم جای همه دوستان خالی..موهامو زیادی دور خودم پوش داده بودم شده بود اون موقع حس سوفیا لورن داشتم الان ک عکسا نیگا میکنم شدم شکل یال شیر :) ............................................................... دیگه حبه رو مهد نمیذارم چون پول نداریم یه روزی تو اتاق جلو آیینه مشغول چسان پسان بودم و حبه هم جلو تی وی داش واسه خودش بپر بپر میکرد ک دیدم جیغش درومد پریدم طرفش دیدم دستش رو پیشونیشه و داره گریه میکنه دستشو کنار زدم تموم صورتش پر از خون شد....مردم و زنده شدم....خون پاشید تو تموم صورتش و دهن و دندونش...انقده هول شدم با گریه زنگ زدم علی هق هق کنان گفتم بچه زخمی شد.محل کارش تا خونه کلی فاصله داره...خودمم زنگیدم آژانس و رفتم بیمارستان.مرده شور بیمارستان دولتی.بچه ی زخمی بغلم خودم مث خر دارم گریه میکنم صد جا منو فرستادن تا آخرش دکتر کشیک ببینتش.ب دکتر گفتم من فامیل فلون دکتر کشیک هس, ...ادامه مطلب

  • شمیم نامه

  • گفته بودم ننم دوره دانشگاهش گرگان بود و اونجا کلی دوست و رفیق داره....خیلی اتفاقی مامانمم تو تعطیلات قبلی میخاس بره گرگان رفیق بازی...علی فهمید به بابام اس ام اس داد: افتخار میدید با هم بریم گرگان؟ یواشکی این ا س ام اسو خوندممم.یخورده خوشمم اومد.در حالی ک با من سگه هااا. ولی خب هنوز با دیگران خوبه شب قبل از گرگان رفتن باز چسبید ب تی وی حبه رو اصلا تحویل نمیگرفت هی میومد تو دست و پای من نمیذاش ب کارای خونه برسم چن بار بلند رو به حبه گفتمبرو بغل پدر بشین با موبایلش بازی کن.که علی بشنوه دستورمو اطاعت کنه باز ک حبه میرفت سمتش حبه رو پس میزد گوشیشو نمیداد از اونطرف هم تلوزونو اشغال کرده بود بچه نمیتونست سی دی بذااره...دو سه ساعتی حبه رو سرگرم کردم دیدم نه..اینجوری نمیشه من بشینم و بسوزم و بسازممم.....علی هم جلو تی وی لنگای مبارکشو دراز کرده یه بالشت گذاشته زیر زانوی راستش یه بالش هم زیر پاشنه پاهاش.........رفتم مث یوز پلنگ بالشتا رو از زیر پاش لگد زدم پرت کردم یه ور سیم تی وی هم از برق کشیدم بعد فوری فررار کردم .پشت اپن اشپزخونه گارد گرفتم شروع کردم به گله گفتمممم گفتممممم گفتمممممممم گفتمممممممممممممم مث مته رفتم رو مخششششش میدونید ک غرغرام چیه گفتم تمبلی بی خاصیتی بچه دوستت نداره تو اضافه ای فقط بلدی مهمونی بری هرهر کنی همه پشتت حرف میزنن همونایی ک میبری رستوران کلی پول غذاشونو میدی(, ...ادامه مطلب

  • دعوانامه

  • خوشمزه ترین قسمت زندگیم اینه که حبه جلو صغیر و کبیر باباشو صدا میزنه: مادر ..................................................................... دوست عزیزی ک تلفنی ازت میپرسم اسم دخترتو چی گذاشتی؟ میگی : آنیل و من میشنوم : وانیل!!!! باجنبه تر باش.پای ده سال دوستی درمیون بود ........................., ...ادامه مطلب

  • حبه نامه

  • زندگیمون شده حبه حبه حبه حبه هفته قبل یه شب رفتیم خونه خال جان موندیم.حالا خاله اینا اومدن شمال من دیشب دعوتشون کردم عاقا این حبه حالت عادی گریه نمیکنه(بجز مواقعی ک میخاد بخوابه)دیشب یه آبرویی ازمون بردددددددددددد نفهمیدم کی اومد کی رفت غذا چی شد دسر چی شد کی اورد و کی جمع کرد و شست و کی مهمونا رفتن من و علی و مامان دس ب دس دادیم دهنشو ببندیم یکسره ونگ زد.هشت ساعت تموم هیچی نخورد و گرسنه خوابید دندوناش از 5 ماهگی شروع ب درومدن کرده الانم ک سیزده ماهشه یازدهمین دندونشه.همه میگن بچه ها سر یکی دو دندون اول گریه میکنن.یعنی ما هنوز سر یازدهمین دندون بساط جیغ ,حبه نامه,حبه نامه چیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها