لحظه ها عریانند

متن مرتبط با «تولد» در سایت لحظه ها عریانند نوشته شده است

تولد مامانه پسركم

  • هنوز علي رو پاره نكردم ؛ سنگينم , ...ادامه مطلب

  • تولد علی...تولد بقیه

  • چن روز قبل تولد علی آقای قصه بود...کیک و کادو و غذا خریدم براش قایم کردم تو تراس...غروبش به روی خودم نیاوردم اصن ک فرداش تولدشه...غروب یخورده ارایش کردم لباس بهتر تن خودم و حبه کردم ولی شک نکرد...ساعت, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشت :تولد همه پیت حلبی ها :)

  • دارم با سرعت جت کیلومتر در ساعت براتون میتایپم...کلی کار دارم...بدون اطلاع علی؛رفتم برا عروس جانمون فرش9 متری خریدم...فرش رو بردم خونه ی دوستم قایم کردم علی نبینه.... با خودم گفتم: چرا تو بوق و کرنا ک, ...ادامه مطلب

  • تولد حبه.قهر و آشتی و بزن بکش های همیشگی

  • غیبت کبرا به سر امد.حبه لب تابو داغون کرده بود دربدر تعمیرگاه ارزون بودیم حالا دیگه درست شده تولد حبه خیلی محقرانه برگزار شد واسه تولدش یدونه ماشین فلزی دکوری خریدم.یه ذره عکسیدیم بعدها به بچه نشون بدیم سرش منت بذاریم :)دلم طاقت نداد این نشد وضع خودم یه پولی داشتم .یخورده هزینه کردم با چن تا از جوونای فامیلمون یه جشن کوشوولو زنونه تو خونمون گرفتیم.خیلیییییی خوش گذشت .واقعا عالی گذشت.ساندویچ همبرگر خریدم دادم جای همه دوستان خالی..موهامو زیادی دور خودم پوش داده بودم شده بود اون موقع حس سوفیا لورن داشتم الان ک عکسا نیگا میکنم شدم شکل یال شیر :) ............................................................... دیگه حبه رو مهد نمیذارم چون پول نداریم یه روزی تو اتاق جلو آیینه مشغول چسان پسان بودم و حبه هم جلو تی وی داش واسه خودش بپر بپر میکرد ک دیدم جیغش درومد پریدم طرفش دیدم دستش رو پیشونیشه و داره گریه میکنه دستشو کنار زدم تموم صورتش پر از خون شد....مردم و زنده شدم....خون پاشید تو تموم صورتش و دهن و دندونش...انقده هول شدم با گریه زنگ زدم علی هق هق کنان گفتم بچه زخمی شد.محل کارش تا خونه کلی فاصله داره...خودمم زنگیدم آژانس و رفتم بیمارستان.مرده شور بیمارستان دولتی.بچه ی زخمی بغلم خودم مث خر دارم گریه میکنم صد جا منو فرستادن تا آخرش دکتر کشیک ببینتش.ب دکتر گفتم من فامیل فلون دکتر کشیک هس, ...ادامه مطلب

  • تولدم و برادرش اینا

  • تولدم شد بدون اینکه یه ابسیلون خودمو واسه مهمونی ب جلز ولز بندازم و دنبال تشریفات باشم یه 5-6 تا دوست چتر بازمو(از فامیلامون) دعوت کردم زدیم رقصیدیم خندیدیم خوردیم پاشیدیم خیلی هم عالی گذشت.کیک معمولی گرفتم لباس قدیمی ک همون دوستام ده بار دیده بودن تنم کردم اونهام سخت نگرفتن.موهامم دادم ارایشگر همسا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها