به دختر ك بخاطر شرايط سخت خانوادگيش خيلي واجب بود و از لحاظ هوشي هم انتظار ميرفت كنكور دو رقمي بياره چنان ريد كه مجبور شد خودشو ب عصبانيت بزنه و فرياد و فغان راه بندازه كه ريدنش در كنكور به حاشيه برهدرسته ك من نوجونها رو دوس دارم و خودم حس ميكنم از لحاظ هيجاني نوجوونم ؛ ولي قديمها اينجوري بود ك ادمهايي ك خيلي در زندگي سختي ميكشيدن پخته تر و مسئول تر بودن الان همه از دم ياغي, ...ادامه مطلب